پست سی و دوم

۴ موافق ۰ مخالف

سلام و درود مینا خانوم عزیز 

 

داشتم پست‌هات رو میخوندم و معمولن تا اون شناخت نسبی کم رو نداشته باشم ولحرفی نمیکنم اما چالش با پسر گلت موجب شد ک بحرفم و پیشنهاد کنم ک حتمن از روانپزشک کمک بگیر ! 

تو این سن (اگر اسم پسرت رو اشتباه نکنم/کوروش جان) با وجود تفاوت‌های گیج کننده‌ی فرهنگی و تربیتی و جدایی پدرومادرش احساس کمبود توجه و یا مزمن‌تر دچار اختلال لجبازی و نافرمانـی یا اختلال سلوک شده و ب تنهایی هم قادر نخواهی بود ک کمکش کنی ، مگر اینکه دانش روانشناسی کودک رو داشته باشی ، پس کمک بگیر لطفن ! 

امیدوارم ک گل پسرت زودتر میزون بشه و خیال مامان خانومش رو هم راحت کنه ! 

 

شاد و سلامت باشی

سلام بر شما دوست جدید :) 


ممنونم ازت عزیز دل . 
حتما همین کار رو خواهم کرد ❤️

خوبی مینا جون؟ روبراهی؟ 

ممنوت عزیزم در حال نوشتن پست جدیدم :)❤️

سلام مینا از هفته گذشته تا الان روزی ده بار صفحه چک میکنم ببینم چطوری لامصب بیا یه خبری از خودت بده، اه

سونیای عزیزم خیلی زود مینویسم دوباره . احتما امروز یا فردا ❤️

سلام مینا جانم

نمیای بنویسی؟

عزیزم امروز یا فردا مینویسم .

میبوسمت ❤️

سلام مینایی جون.

خوبی عزیزم؟

یه دوستی به اسمatefe 126770

آدرس وبلاگتو ازم میخواد.گفت که قبلا بهش داده بودی.از فالوورای منم هست

 

 

بهش بدم آدرسو یا ندم؟

بده زیبا ❤️

اگه میتونی از یه مشاور کودک کمک بگیر توی همین بیان شارمین هست به نظرم کارش هم خوبه

اره همین تصمیم رو دارم مرسی ❤️

منم همین معضل رو با پرستش داشتم

مشاورش میگفت با هر کس احساس نزدیکی بیشتری داده از والدین، از همون خشمگین تره و فکر میکنه همون ادم مقصرتره. حتی از خودش. ب من می‌گفت پرستش اول تقصیر خودش میدونه بعد تو اخرررر سر یکمم باباش 

میگفت کاری کن خشمش خالی شه‌ 

بدوه مشت بکوبه تو بالش بپر بپر و هر بازی ک خشم رو خالی کنه 

خمیر یا گل بازی 

البته پرستش بزرگتره...

کاش ی جا بود ویس میدادم بهت 

هعییی 

من بعضی وقتا از خشم کوروش میترسم 
قبلا بالش گرفتم روش مشت بزنه انقدری شدید و بی وقفه و با تمام توان میزنه که وحشت میکنم 
الان هر روز بهش خمیر بازی میدم 

اون تلگرامی که با شماره ایران بود هنوز دارم رو لپ تاپ . شمارشو هنوز داری ؟ ❤️

سلام قشنگ جانم

 تازه پستت برای من باز شد شونصد بار اومدم توی این چند روز باز نمیشد 

چقدر ناراحت شدم بابت این رفتارهای کوروش

نمیدونم باباش چیکار کرده وچی به بچه گفته 

بچه هم که قدرت تحلیل نداره باور میکنه 

کاش میتونستم کمکی کنم بهت عزیزدلم 

برات دعا میکنم هرچه سریعتر روال عادی مادرفرزندی توکوروش دوباره برگرده و کوروش هم آروم بشه عزیزم

سلام موجای عزیز

ممنون که زحمت کشیدی و‌سر زدی
ممنونم از دعات ❤️

مینای عزیزم 💚

بچه ها دقیقن خود ما هستن ... میدونم تموم تلاشت میکنی که کوروش آسیب نبینه، چیزی نفهمه ولی متاسفانه حتا اگه به زبون نیاریم و الکی خوش هم باشیم،‌ باز هم بچه حس میکنه که حال مامانم خوب نیست!

 

همینطوره رها اینو میدونم ولی تو اون زمان های سقوط نهایت وجودم همونقدر بود . ❤️

آره بحث شستشوی مغزی و سن و اینا هست ولی باید بتونی یه جوری نرم نرم شرایط رو بهش بفهمونی، زیاد شناختی ندارم و نمیدونم بگم چطوری، ولی بابا مامان من اشتباه کردن دیر باهام حرف زدن سالها کینه توی من جمع شد امیدوارم برای کوروش اینجوری نشه و بتونی باهاش به مرور حرف بزنی...

اون حرف سونیا هم درسته، حتی ممکنه تا حدی خودش رو مقصر بدونه و یا صرفا جهت تخس‌تر شدن نسل باشه اما به هر حال این احساسات منفی‌ که تجربه میکنه برای سنش زیادیه...

+ مطمئنی این اواخر هیچ ارتباطی با پدرش یا هر کسی از سمت پدرش نداشته؟ یکمم مشکوکم به اینکه جدای از بحث اون روز که خودت میگی، جدیدا هم از یه جایی مشغول پر شدن باشه... حالا یا از سمت پدرش یا از سمت یه آشنا یا حتی بچه‌های مدرسه...

دقیقا همینه که من نمیدونم نرم نرم چی بگم :/


آره مطمئنم از حانب باباش ولی خوب مدرسه رو نمیدونم دیگه چه خبره ❤️

هنوزم هیچی ب من نشون نمیده

فقط عنوانه

نرگس ایمیلتو چک کن من دوباره اون کتاب رو فرستادم . اگه نیومد خودت به من یه ایمیل بزن :

msmeem2022@gmail.com
در مورد پست هم روی عنوان کلیک نکن روی خود وبلاگم بکن از خونه بخون . ❤️

نمیشه ببریش پارکی جایی و باهاش حرف بزنی ؟ بپرسی چرا این رفتارها رو با تو داره؟؟؟ ازش بپرس معمولا بچه ها صادقانه جواب میدن. هر چه قدر سنشون بالاتر میره عاقل تر میشن کمتر لجبازی های بچگانه دارند .... امیدوارم این مرحله هم حل بشه.

ازش نپرسیدم چرا این رفتارو با من میکنی اما یکی دوبار سوال کردم چی انقدر تو رو عصبانی کرده ؟ وقتی آروم بوده . بعد میگه واقعا نمیدونم :/ 

❤️

به نظرم یه مدت زیاد نصیحتش نکن... بهش گیر نده و باهاش رفیق باش. 

مثلا موقع گرفتن گوشی ازش یه کار هیجان انگیز که میدونی دوست داره پیشنهاد بده. توی جمع ازش تعریف کن و یه طوری وانمود کن که بابت اینکه پسر خوب و حرف گوش کنی داری خوشحالی. شاید رفتار معکوس بیشتر جواب بده. مخصوصا که احتمالا الان داره یه جورایی لجبازی میکنه و تا حدودی متوجه نادرست بودن کارش هست. اما اینطوری میخواد توجهت رو بخره. جلوش حرص نخور. بی‌اهمیت بودن یه وقتایی از لجبازیشون کم می‌کنه. 

و نگران نباش... اقتضای سن و شرایطی که تجربه کرده هست. و درست میشه

 در بزرگسالی تبدیل به یه پسر آروم میشه. همبازی و دوست هم خیلی اثرگذاره اما یه جوری از دوستش جداش نکن که آتیش خشمش بیشتر بشه. 

تلاشمو میکنم واقعا .


ممنون از نظرت سارا جان . 

نمیتونم الان ولش کنم به امید اینکه بزرگ میشه درست میشه . هرچی خیره بشه برامون ❤️

یا خودم افتادم وقتی بچه بودم مامانم رو که میدیدم شروع میکردم گریه و جیغ و فریاد وقتی میومد از مهد دنبالم یا از سرکار میرسیدخونه... الاهی بگردمش پسرکوچولو 

خوب بیشتر میگفتی . چرا ؟ ❤️

سلام مینایی چرا من پستتو نمیبینم؟ بعد اونایی که موافقت کردن خیلی خوبن؟ دقیقا با یه پست خالی موافقت کردند؟

موجا عزیزم پست سر جاشه و دوستان خوندن :) یه ایرادی داشت اون اول که من زود رفعش کردم ❤️

سلام مینا

شما میگی فقط وقتی شما هستی خصوصیات بدشو نشون میده تو مدرسه ولی چرا ازش شکایت می کنن

اونجا چه برخوردی داشته؟

واقعا به نظرت به نوضوع اون روز با پدرش مربوطه یا از قبل هم بوده یه چیزایی

به نظر من مهمترین نکته در تربیت بچه، برخورد یکنواخت هست در موقعیتهای مشابه

مثلا یه جاری دارم یه وقتایی به شدت بچه شو تحویل می گیره و قربون صدقه میره ولی یه وقتایی که بچه واقعا کاری نکرده فقط به خاطر اینکه خودش مثلا داره با خواهرش چت می کنه و حوصله نداره یکهو سر بچه داد می کشه در حالی که بچه و رفتارش همونه که قبلش بود 

هیچ کاری نکرده

به نظرم شاید شما بر اساس شرایطتت که البته حق هم داری، شاید مثلا گاهی بی دلیل باهاش عصبی برخورد کردی و خشمش رو برانگیختی

فقط میگم شاید

چون من اونجا نیستم و نمی دونم

یا شاید اگر توی یه موقعیتی برخورد بدی داشته باهاش برخورد نکردی و قربون صدقه اش رفتی مثلا به خاطر اینکه دلش برای باباش تنگ نشه

اینایی که میگم فقط حدسه

ان شاالله خودت راهشو پیدا می کنی

ولی به نظرم در شرایط بحرانی مثل الان تا حدودی ناهنجاری رفتاری در بچه کاملا عادیه و به مرور برطرف میشه و جای نگرانی نداره

اونم داره بحران رو رد می کنه

اونم داره تو پروسه طلاق آسیب می بینه

مثل بقیه بچه ها که تو آرامش هستن و هر دو والد دارن با عشق کنار هم زندگی می کنن نیست شرایطش. تا بیاد این پروسه تموم بشه و به ثبات برسه به نظرم یه خرده صبور باش

و برخوردهای منطقی خودت رو داشته باش

اگر هم اونجا روانشناسی چیزی هست که عالیه استفاده کن

 

 

سلام سارینا ممنونم از کامنتت 

درسته به این فکر نکرده بودم که تو مدرسه من نیستم 

نه نمیخوام بگم یهو از اون روز به بعد شد . ولی میخوام بگم بنظر میاد خیلی مربوط به دیدار با پدرش باشه . شاید از من عصبانیه که دیگه اونو نمیبینه . شاید از من نه کلا عصبانیه ولی خوب اون روز با این حرف برگشت خونه که بابا قراره از این به بعد منو ببره مدرسه و برام خونه بگیره . بچم خیلی در انتظار اون خونه ی کذایی و وعده های پدرش مونده 

ولی صد درصد منم با احوالاتی که از سر گذروندم بصدمه ی خودمو بهش زدم .
درمورد برخورد یکنواخت هم واقعا نمیتونم بگم همیشه یه جورم یه وقتایی منم زیر فشار و افسردگی و بیحوصلگی له شده بودم چطور میتونم بگم اون موقع هم حوصله ی دست و پنجه نرم کردن با همه چیز درمورد کوروش رو داشتم .
مساله الان برای من این نیست که در برابر کوروش و احوالش بی صبرم . الان نگرانم که چطور جلوی بدتر شدنش رو بگیرم 

ممنونم زیبا ❤️


عجبببببب🤔

مینا من فکر میکنم اقتضای سنش باشه😐

راستش تجربه ای در این زمینه ندارم.

 

اگر فکر میکنی خیلی خشم و حرص داره یه شیشه ای لیوانی چیزی بده دستش محکم بکوبه زمین و بشکنه ش تا خالی بشه

نه مامان جان بی خود و بیجهت کسی به اقتضای سنش خشمگین نمیشه . 


مرسی عسل ❤️

واقعا نمیشه کاری کرد باید با صبر ازش گذر کنی 

مرسی سارا ❤️

من مینا حرف زیادی ندارم یعنی نمی دونم..

اما فکر می‌کنم عشق بی قید و شرط به اضافه واقعا درک شدن بی قضاوت یک بچه و مشاهده ش... فرصت، فضا و اجازه دادن بهش خیلی مهمه..

اصلا یعنی چی مدیر بگه حرف بزن با بچه!!

حرف زدن نمیدونم چقدر کار کنه.. به نظر من هیچی!

انگیزه ی پشت تمایلات و رفتارهای کوروش مهمه که مشاهده و درک بشه این طفلک داره با همون ابزاری که ازش برمیاد میگه چیزی در درونم سرجاش نیست یا رنجی رو متحملم... بدنش و اونچه میاد تو فیزیکش رو خیلی باید تیز نگاه کرد تا کمی به احساساتش رسید. با خشمش میخواد. چی رو کجا رو تو روابطش با کی و....  اصلاح کنه؟ دیگه حرف و عجله نداره آخه. متخصص میخواد به نظرم. 

ممنونم سایه کاملا درسته .


❤️

بچه‌داری یه روزایی واقعا سخته. البته سن کوروش با دختر من یکی نیست. دخترم داره نوجوون می‌شه و خیلی تحت تاثیر دوستاشه. بعضی روزا واقعا از هیچ چیز زندگی‌مون راضی نیست و غر می‌زنه. یه روزایی از قیافه‌ش موهاش چشماش ایراد می‌گیره. سر حموم رفتن یه وقتا اذیت می‌کنه. یه روزایی هم واقعا خوبه و قدر چیزایی که داره می‌دونه. واقعا قابل پیش‌بینی نیستن بچه‌ها. وقتی ناراحته من زیاد حرف نمی‌زنم می‌ذارم اون بگه. البته بهش می‌گم تا وقتی بی‌احترامی نکردی هر چی دوست داری بگو. معمولا چند ساعت بعد حالش بهتر می‌شه. اما این همیشه تکرار می‌شه. من فقط دعا می‌کنم زودتر از نوجوونی بگذره. چون می‌دونم خودشم توی چه فشاریه. ناراحتشم. 

نوجوونی که اصلا یه وضعیه …


من یه بار به خواهرزاده ام گفتم ببین نقش هورمونها تو بدنت برای گذر از این سن خیلی زیاده . خیلی از چیزایی که تجربه میکنی خودت نیستی فقط هورمونان . باید کمی صبور باشی که بگذرن و خودت شکوفا شی 
خودش میگفت دونستن این خیلی کمکش کرد . ❤️

الان تو خودت با این همه خشم توقع داری کوروش بدون خشم باشه؟ 

 

من سالهاست خشمگینم نسیم ولی الانه که بلند بلند بیانش میکنم . نمیگم مدام خشمگینم ولی خوب تجربه بهم ثابت کرده یه چیزی مثل ریشه توی قلبمه که این مدت انگار بیشتر نمایان شده .اینم میدونم بچه ها از انرژی احساس ما تغذیه میکنن و تاثیر میگیرن ولی باز من حداکثر تلاشمو کردم کنار کوروش کمتر اون خس خشم رو داشته باشم . کمتر بهش بپردازم 

این پست رو که نوشتم بی اندازه خشمگین بودم . هنوز نسبت به بابای کوروش خشم دارم . قبلا عگه هر روز و روزی چند بار بود الان چند هفته یه باره 
ولی اینو میدونم حال کوروش مربوط به تجربه اش بین من و باباشه و اون روز که این پست رو نوشتم واقعا خشمگین بودم از باباش . ❤️

خب درست شد و خوندم پستت رو 

به عنوان بچه طلاق و نه مادر میگم که این لجبازیا وقتی فکر کنی قراره اون یکی والدتو از دست بدی طبیعیه، مهم نیست قبل از جدایی کیفیت رابطه چطوری بوده‌ها این فکر که دیگه عین قبل نیست و اگه کوچکترین امیدی داشته با والدینت یه زندگی عادی عین بقیه بچه‌ها رو تجربه کنی بهت این حقو میدی دهن والدتو کاهگل بگیری خیلیم بخوای مقاومت کنی در آینده ازت متنفر میشه !

باید ببینی چطوری میتونی بهش اون حسو بدی که اوکی شاید تغییری که داره ایجاد میشه به نظر تغییر بزرگی باشه ولی این برای خودت بهتره اینو که بفهمه مطمئن شه توی دوست داشتن هیچ کدوم از والدین تغییری ایجاد نمیشه رفتارش درست میشه.

اون دوستم که میگی میتونه موثر باشه ولی حقیقتا اصل مشکل توی خونه است.

دقیقا منم برای همین میگم از زمانی که اون روز کذایی که با پدرش بیرون بود و رفتم دنبالش شستشوی مغزی شده بود و تو خیابون اونهمه چسبید پای باباشو و میگفت میخوام برم با بابام زندگی کنم اینجوری شد . وقتی برمیگشتیم گفت بابام دیگه میخواد بیاد دنبالم ببردم مدرسه . خوب از اون به بعد باباشو ندیده و دل کوچکش شاید خیلی ناراحت باشه . 


خیلی کوچکه تا اونا رو بفهمه . بفهمه خیر و صلاح چیه 
هععی ❤️

عجیبه پستت برای من فقط عنوانه متن نداره :(

سلام

مینا منم اان با دخترم خیلی مشکل دارم و سر اخر خم میگم بازم به اندازه ی کافی صبور نبودم

دیروز بهم قابت شد که اگر بزرگ شد و رفت یه پسر معتاد درب داغون اورد گفت میخوام ازدواج کنم باهاش هییییییچ کاری از من بر نمیاد.

دیروز هرچی لباس اوردم نمیپوشه مگر همون لباسه که شستم.لخت میشینه تا بیارم .براش میارم میگم ببین خیسه میگه خیس میپوشم .تازه هم حموم کرده بود.اخر شبم بود.بعدم هرچی میگم یه چیز دیگه بپوش این خشک بشه جیغ میزنه همونو میخوام‌

منم اتمام حجت کردم و ولش کردم‌.یعنی فقط دلم میخواست بزنمش.یک ساعت طول کشید و بخاطر این دعوامون شب تو خواب ناله میکرد.البته قبل خواب همدیگرو بغل کردیم و بوسیدیم و گفتم‌ادما گاهی باهم دعواشون میشه اشکالی نداره من دوست دارم و تو خوبی و و و 

اما همیشه باور دارم به معجزه ی صبر و مدارا  و مهربانی کردن که دوای درد هر بچه ی بد رفتاره.

من‌تند رفتم فکر کردم باید یه محدودیت هم گذاشته بشه و نمیتونه لباس خیس بپوشه.توضیح دادم براش قبول نکرد و جیغ میزد منم رفتم دنبال کارهام و ندید گرفتمش

سلام زهره . 

تو به چه چیزایی فکر میکنی آخه ! چند سالشه مگه 

آخه صبر خالی خالی که خودش خوب شه نمیشه . در کنارش چیزی لازمه . 

❤️

سلام مینایی جانم.

پستتو خوندم راستش من هیچ تجربه ای راجع به تربیت مادر فرزندی و کلا بچه داری ندارم که بخوام بهت بگم.

اما اینجوری که معلومه این بچه یه مشکل درونی داره مثل یه خشم سرکوب شده...چون تاجایی که یادمه ایران که بودین این بدقلقیارو نمیکرد اصن.

اونجا مشاور کودک نیس که بشه باهاش مشورت کرد؟

از طرفی شاید مدرسه شو عوض کنی بیشتر احساس تنها شدن بهش دست بده و باهات ناسازگار تر بشه...

در کل امیدوارم بهترینا براتون پیش بیاد عزیزدلم.مواظب خودت باش.

سلام زیبا . 


دیروز زنگ زدم یه دکتری ببینم چجوری میتونم این هفته کمک حرفه ای بگیرم .

ممنونم زیبا ❤️

اگه اجازه بدی تو این مسئله کمکت کنم ببین خشم پنهان کوروش به خاطر اینکه نیاز به همدلی داره باهاش همدلی کن و تبلت و گوشی رو ممنوع کن و اصلا نزار گه بازی کنه سخته ولی در عوض در عرض چند روز عادت میکنه ببرش پارک یا تو خونه بازی های سرگرم کننده باهاش بازی کن میدونم ممکنه مقاومت کنه اما یه چیزی بهت بگم باید وقتی نه میگی روش‌واستی و کم‌نیاری ... همدلی داشته باش باهاش ... و سعی کن بازی های لمسی مثل خمیر بازی اسلایم رنگ انگشتی اب بازی و اینا رو بیشتر کنی چون باعث تخلیه انرژی هدفمند میشه منم پسر کوچیکم خیلی خیلی به گوشی وابسته بود و به خاطر گوشی حتی بقیه روز رو بداخلاقی مسکرد ولی گرفتمش بهتر شد

ممنونم ازت عزیز


نمیدونم که تصمیم درستی باشه یهو گوشی رو ممنوع کنم . بعد که میرم سفر و دختر خواهرم و پسرای دوستام همه گوشی و تبلت دارن چه کنم ؟ هی قطع و وصل کنم ؟  یا اصن چهار هر روز خونه است . تا هشت و نیم که بخوابه چجوری هر روز خودم سرگرمش کنم . 
بعد اصلا نمیدونم مشکل اساسی گوشی هست که من بگیرم درست شه یا نه ؟ ❤️

نوشته هات رو گذاشتی قبل از ادامه مطلب ادیتش کن
چون رو صفحه بروزی ها که میزنی وارد صفحه خالی میشه و من از هوم پیجت خوندم 
والا بنظر من رفتاراش به لحاظ روانشناسی خیلی قابل توضیحه 
این که میگی فقط با تو بده نشون میده به همین رابطه شما و این داستانا کلا مربوطه !

بنظر من صادقانه باهاش رفتار کن همه چیز رو براش توضیح بده راجع به باباش زندگیتون 
منظورم این نیست که یهو بیای بگی کوروش بیادرد دل کنیم
وادارش کن خشمشو توضیح بده بعد هدایتش کن باهاش نجنگ که اونم بخواد بدتر کنه 

کوالیتی تایم براش بذار بجای تفریحی که بخواد هیجانش رو خالی کنه !
شایدم تنتروم های سنشه نمیدونم من که بچه ندارم 

ولی ایشالا اینم میگذره و بهتر میشه :)

آره مرسی گفتی درستش کردم .

مثلا صادقانه در چه حد ؟ 
من اینو بهش گفتم که کوروش من و بابا از هم جدا شدیم و دیگه قرار نیست زندگی کنیم . دیگه چی بگم آخه 

مرسی عزیز ❤️

سلام،

مینا این بچه ممکن الان خودش را مقصر رابطه تو و پدرش ببینه یا ممکن پدرش چیزی گفته باشه که از چشم تو میبینه، در کل مدارا کن البته کلا بچه ها تخس هم شدن منم دقیقا یکیش را دارم بخصوص اگه بفهمه تو روی چیزی حساسی بیشتر حرصت در میاره تنها راه همون بی توجهی، امیدوارم از این دوره از زندگی هم جفتتون به خوبی بگذرید 😘❤️

نمیدونم شاید این هم باشه . 

سونیا تشخیص میدم وقتایی که صرفا میخواد تخس بازی دربیاره با وقتی که خشمگینه …❤️

بچه‌ها با حرف درست نمیشن

همونی رو که در والدین دیدن اجرا می‌کنن...

هر انتظاری از بچه داریم باید اول خودمون عامل باشیم. بی هیچ حرفی اونا می‌بینن و تکرار می‌کنن. 

اونا آینۀ خودمونن! ما خودمون و در بچه‌ها می‌بینیم! 

درسته عزیز . کاملا درسته ❤️

بغلت میکنم از دور

عزیزمی ❤️

این چرا هیچی نداره؟

ببخشید اولش اشتباهی دستم هورده بود ادامه ی مطلب ولی توش خالی مونده بود . الان درسته❤️

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
این کاشونه رو به بهانه ی زنده نگه داشتن ذوق نوشتن از زندگی درست کردم.
رسم مهمانی تو کاشونه ی من عشق ورزیدنه .
من به تو مهر و دوستی میدم و تو هم توی جهان پخشش کن :)
نویسنده ی این وبلاگ تمام تلاشش رو میکنه که با صداقت و بی پرده تجربه ی زندگیش رو قلم بزنه.
اگه مدل زندگی کردنش رو دوست نداشتی ، حتما میتونی دوستهای خوب هم اندیشه ی خودت رو تو کاشونه ی دیگه ای پیدا کنی و حالشو ببری.
عشق و دوستی من به تک تکتون :)

روی لینک من کی هستم؟ کلیک کن تا بیشتر منو بشناسی .
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان