پست هفدهم

 
چی میخوام از زندگی ؟ 
واقعا چی میخوام؟
 
روزهای اخیر اولین سوالم از خودم همین بوده .
اصلا سوالی نیست که بشه تو یه جمله جوابش داد .
 
فهمیدم من از خودم توی این زندگی ،در جنبه های مختلفش چیزهایی میخوام .
 
بنابر این به طور کلی خیلی چیزها از زندگی میخوام .
هممون همینجوریم.
 
همین کار رو سخت میکنه و ذهن آدم میگه حالا که انقدر سخته پس همینجوری که گذاشتی موهای دست و پات رسما تبدیل به پشم شن ،بذار زندگی به نکبت بار ترین حالتش بگذره تا بمیری و تموم شه .
 
ولی اگه تو دیگه برده ی ذهنی ادیان نباشی و بدونی مرگ اون نیست که روحت بره یه جا بهت بگن دروغ گفتی ؟ این سزاش 
کار خیر کردی این پاداشش ،دیگه امیدی نداری که بمیری و خلاص … میدونی که الان یا هزار سال دیگه باید به چیزهایی که ظرفیت روحی تو هستن برسی و درسهاشون رو پاس کنی و دیر اومدی نخوای که زود بری :))
 
یه توضیحم درمورد منظورم از برده ی ذهنی ادیان بدم که برای عسلای مذهبی سو تفاهم نشه.
 
دیدگاهم اینه دین و دینداری پل هایی هستن برای رسیدن به یک حالت روحی برتر... پل هایی برای درک اون نیروی برتر معنوی که توی ادعیه و اذکار نمیگنجه .
نمیدونم این نقل از شمس تبریزی درسته و مال خودشه یا نه (من توی ملت عشق خوندم) اما میگفت شریعت مسیریه که باید طی کنی تا به حقیقت برسی .(حقیقت بیرون و ورای شریعت هست )
 
خلاصه که از خودم خیلی چیزها میخوام .
یعنی اینو درک میکنم نیومده بودم تو نوزده سالگی ازدواج کنم و شش سال بعدش بچه بیارم و پنج سال بعدش جدا شم و وسط افسردگی و پریشونی بمیرم و تموم ...
 
میخوام رابطه ی سلامتی رو تجربه کنم.
در زمینه تحصیلی یه چیز میخوام .
در زمینه ی شغلی یه چیز.
خیلی چیزها هست باید تجربه کنم .
باید این روح آسیب دیده رو مرمت کنم و به سمت اصلش ببرمش.
باید رضایت از خود رو نجربه کنم و این حصار کمالگرایی رو بشکنم.
من خیلی کارها دارم که بکنم بابا جان :/
 
در حال حاضر منتظرم ببینم این پریود مبارک که بیاد و بره من حالم بهتر میشه و این حال الانم مربوط به قرطی بازی های هورمونها قبل پریوده یا نه ؟
خیلی محتمله که باشه .
 
سعی میکنم منفعل نباشم.
 
هفته ی پیش رفتم ماساژ .
چند روز بعدش رفتم با کوروش استخر.
بعدش شروع کردم به مدیتیشن.
 
یک اپلیکیشنی رو معلم ریاضی بهم معرفی کرده بود به اسم Balance .
از ترم پیش تو گوشیم بود تا اینکه بالاخره راهش انداختم.
 
البته خارجکیه و من نمیدونم تو ایران هم میشه استفاده کرد یا نه .
 
پولیه اما سال اول رو امتحانی میشه رایگان استفاده کرد.
 
بعد داخلش یه عالم مدیتیشن های مختلف داره.
 
مدیتیشن پایه. قبل خواب. سر صبحی. شکرگزاری . برای پیاده روی. برای تمرکز. برای غلبه کردن به ترس ها و فوبیا ها و کلی چیز میز دیگه ...
الان من امروز پنجمین روز مداومم بود که بلافاصله بعد بیداری و یکی هم در طول روز انجام دادم .
 
برای توی بلبلی که میخونی شاید پنج روز خیلی ناچیز باشه اما برای من ؟؟
 
خوب آدم وقتی اونقدر حالش نا به سامانه که نمیخواد بیدار شه حتی ،اون وقت پنج روز قد سالی میگذره براش.
 
اون لحظه ای که میبنم نمیخوام انجامش بدم ذکر میگم. ذکرم اینه که مداومت کلید موفقیته. و اینو مرتب تکرار میکنم . یادم مونده این چند روز که تا استمرار نداشته باشم انگار کاری نکردم .
 
امیدوارم روزای آینده هم همین ذکر برام جواب بده :)
 
دیگه چی کار کردم ؟ برنامه ریزی کردم . البته یادم رفت ذکر بگم و برنامه رو به باد فنا دادم.
 
امروز داشتم فکر میکردم زندگی بدون "کارهای عقب افتاده " چجوریه واقعا ؟؟
 
چرا من همیشه دارم بدو بدو میکنم یه کارهای کذایی رو که از قبل مونده انجام بدم ؟
 
این روزها دلم میخواست relax باشم . صبحا که از مدرسه ی کوروش برمیگردم ولو شم .
 
با خیال راحت آشپزی کنم. بیفتم به جون درست کردن گلدون ها .
سر تا پامو وکس کنم.
کتاب صوتی ضبط کنم.
حتی شماره دوزی کنم.
ولی این تشویش وامونده از کارهای عقب افتاده فلجم میکنه .
همشونم همونجوری عقب افتاده میمونن . فکر کنم سرنوشتشون عقب موندنه کلا ...
 
دلم میخواد حمید رو قاچاقی دعوت کنم خونه . شام بخوریم . با نور شمع. بعد فیلم ببینیم تو لپ تاپ من .
ولی هم حوصله مهمون بازی ندارم هم حوصله دردسر.
 
امروز دوباره زنگ زدم درمانگاهم گفتم لامصبا من حال روحیم بده .
اونام گفتن مشاور فقط پنجشنبه ها میاد و اگه وقت داشت بهت زنگ میزنه . احمقانه نیست؟
از مایده یه نوبت گرفتم و بعد کنسلش کردم .
هیچ نمیدونم چه کار کنم ؟
 
پری روز رفتم بیرون .بعد از کلاس ریاضی. با حمید.
رفتم ببینم ظرف برای هفتسین چی پیدا میکنم .
 
خوب اینجا هم عید ایستر نزدیکه .همون که نمادش خرگوش و تخم مرغه!
بعد خوب امسال سال خرگوشه . منم ظرفای کوچولوی خرگوشی خریدم. احتمالا اجازه بگیرم از این خانمه که خونه رو بهم داده و بگم سال نو حمید هم بیاد سال تحویل با هم باشیم.
اگر هم که اثاث کشی کرده بود اصلا ما بریم خونه ی اون و چند تا دیگه از دوستامونم جمع کنیم.
هممون اینجا تنهاییم و یه مناسبتی میشه خوبه که کنار هم باشیم .
 
بچه ها میدونید من به جز یه سال که سبزه ی تربچه گذاشتم ،هیچ وقت سبزه ای با دستم سبز نشده ؟؟؟
 
امسال هم عدس و تخم شربتی گذاشتم. ببینم چی میشه .
 
اووووففف فکر کنم دیگه هرچی بود و نبود نوشتم...
 
باز غذا نخوردنم شروع شده . دیوانه وار هیچی نمیخورم .
 
ساعت اینجا هفت شبه.
میخوام الان کوروشو بردارم بریم پیتزا بخریم.
برای فردا نهارش هم کوکو سیب زمینی میذارم براش .
از آشپزی کردن فراری ام اصلا :(
 
خدایا من خوب شه حالم لطفا...
یعنی هرجوری فکر میکنم که بابت روزهای قبل پریود هم باشه حالم باز طبیعیه اینهمه طولانی ؟؟؟
والا اگه طبیعی باشه :(
 
دوستتون دارم قشنگ ها و به خدا میسپارمتون .
 
 
۵ موافق ۰ مخالف

بهترین و راحت ترین حلوا بپز مشتری شی خخخ

۱ لیوان آرد

یک لیوان نیم شکر

روغن نصف لیوان  

نیم لیوان آب جوش 

زعفرون و گلاب دلخواه 

آرد دوبار الک کن بعد ۴۰ دقیقه سرخ کن . حرارت کم

بعد باز باید یکبار الک‌ کنی مراقب باش دستت نسوزه 

....

همزمان آرد درست میکنی خامیش بره شربت هم ظرف جدا درست کن

اب بزار بجوشه جوش اومد گلاب و شکر زعفرون بریز توش بزار ریز بجوشه

....

بعد ۴۰ دقیقه روغن بریز چند دقیقه سرخ کن

بعدش شربت اضافه کن بهش حسابی هم بزن اخرش حلوا قنداق پیج کن 

تموم

من اصلا نمیدونستم حلوا پختن انقدر سخت و طولانیه .

ممنونم عزیزم عالی بود . حتما به زودی درست میکنم .❤️

من اینطوری درست میکنم:

یک کیلو آرد از سنگکی میخرم

بعد الک میکنم و می‌ریزم داخل تابه

با شعله خیلی کم تف میدم

چیزی حدود سه ساعت

باید حسابی هم بزنی که نسوزه 

بعد کره محلی و روغن اضافه میکنم

کره و روغن بستگی به خودت داره

برای یک کیلو آرد من حدود ۲۵۰ گرم کره و روغن میزنم

 

شهد را جدا درست میکنم

شکر و آب 

شکر هم باز دست خودت است 

مثلا من یک لیوان شکر میریزم

شیرین تر دوست داشته باشی باید بیشتر بریزی

 

اگر قبل از اضافه کردن کره و روغن

آرد تف خورده را الک کنی خیلی حلوا بهتر میشه

 

شهد را اضافه میکنم به خمیر (آرد و روغن )

و هم میزنم

بعد از ده دقیقه 

زعفران و شیره اضافه میکنم

یاید کم کم اضافه کنی

تا خیلی شل نشود

میزان شیره دست خودت است

مثلا من شکر کمتر میزنم شیره بیشتر

بچش در حین پخت اگر شیرین نبود شیره اضافه کن

مامانم با شیره انگور درست میکنه

طعمش متفاوت میشه از شیره خرما

سلیقه ای هست

 

ولی مغز من نمی‌ریزم

 

وای مرسی :)) 

مینا جونم ولکید خوبه، این مدلش رو بده که ویتامین دی اش بالاست، 

https://www.boots.com/vitabiotics-wellkid-4-12-years-multi-vitamin-liquid-150ml-10201913?cm_mmc=bmm-buk-google-ppc-_-PLAs-_-Health_Pharmacy-_-UK_Smart_Shopping_Health_Pharmacy_Google&gclid=Cj0KCQjw2cWgBhDYARIsALggUholaaIXOJ2UfigQpxy3jllRaYoiKtdED2Rv_hCXmcW9QvqmZ0bLgmcaAqh4EALw_wcB&gclsrc=aw.ds

عزیزم موقع کامنت گذاشتن بالای کادر کامنت یه فلش رو به پایین هست اون رو باید بزنی ، یه علامت گردالی با یه شنجاق روش به نشانه ی اتچمنت هست اونو بزنی یه صفحه باز میشه تو قسمت ULR اینکی که کوی کردی رو پیست میکنی و اوکی میزنی . 

اینجوری که کوی کردی مستقیم باز نمیشه . 
به هر حال توی لینک خوندم که شربته . احتمالا همونه که من به کوروش میدم . اگه فقط یه شربت چهار تا هفت سال داشته باشه .❤️

عزیزم من حلوا بلدم

چطور حلوایی دوست داری؟؟

 

من حلوا با شیره خرما درست میکنم

آرد را زیاد تف میدم

چیزی حدود سه ساعت

روغن محلی داخلش میریزم

درست کردنش سخت هست ولی حلوا مدل های

مختلف دارد 

یکم سرچ کن خیلی رسپی های مختلف میتوانی پیدا کنی

 

من هم منتظرم ببینم حالت با گذشتن روزهای هورمونی

بهتر میشود؟:)))

اگر بهتر شود که امیدوارم بشود 

قابل حل شدن است مینا جانم

یه حلوای شل و ول . من حلوای شیره رو عاشقم .همونه که توشو پر از گردو و کنجد میکنن ؟؟ اگه اره جزییات بیشتر بهم بگو لطفا 

مثلا جقدر شیره چقدر ارد چقدر روغن 

گوگل همیشه دم دسته ولی خوب حوصله وقت گذاشتن و امتحان کردن که آیا خوب بشه آیا نشه ندارم واقعا . 
یه حلوا هم هست خیلی نرم و لطیفه و زعفرونیه اونو بلدی ؟؟
چقدر تو هنرمندی :/ یه کم خلوت درو میکردی محاسن رو عزیزم یه چیزم به ما میرسید :/ 

بهی من حدودا یه ساله کلا قبل پریود هام خیلی خیلی حالم بد میشه . ولی این الگو رو فراموش میکنم مرتب . الانم نود درصد همونه … چجوری حلش کنم یعنی ؟❤️

اره ارررررررره😂

راستش خودم کلی امروز گشتم ولی پیدا نکردم

ولی اگه دوباره مسخره م کردی اسهال بگیری

 

فقط همین یه دردم مونده که اسهال بگیرم خدایی ❤️

سلام مینا جان 

خوبی؟

میگم من حلواهام خوب نمیشه

حوصله ندارم زیاد آرد رو سرخ کنم بعدا بیشتر کاچی میشه تا حلوا

بعدا روغنم کم می ریزم

خلاصه که آموزش خوبی نمی تونم بدم

ولی منم مثل تو خیلی حلوا دوست دارم

ولی یکی دیگه یه آدم ماهر پخته باشدش

مینا جان موسیقی تو این شرایط بهترت نمی کنه؟ یا مثلا حرف زدن با خواهرت

خوبه که مدیتیشن رو شروع کردی. آفرین

یه قدم کوچولو هم خوبه

به مرور درست میشه همه چیز

 

سلام سارینا جانم .


خیلی خوبی تووووو یعنی دقیقا میدونی نقطه ضعف حلوات کجاست ولی درستش نمیکنی ؟؟؟

موسیقی که عالیه ولی خوب من الان دو ساله نزدم و برای شروع دوباره صد در صد معلم میخوام .

فعلا مدیتیشن رو میرم تا ببینم چی میشه 
عزیزمی ❤️

منم دانلودش کردم اپ رو وامروز ازش استفاده کردم

البته باید زبانشون در حد معقولی باشه که متوجه اموزشها بشن

عالی بود عزیزم مرسی 

عه چه عالی . 

نوش جونت بشه و برای دلت عشق و برکت بشه :) ❤️

نه مائده رو نگفتم فکر کردم دکتر میری ! نگاه کن ببین بیمه ات چجوریه پوشش میده باید دولتی بری یا خصوصی همه رو چک کن و برو پیش روانپزشک ! داروخونه که معلومه اینجور قرصارو نمیدن نبایدم بدن مگه ایرانه که هرکی تو خونه اش زولپیدوم و دیازپام و هر چرت و پرتی فکر کنی داره و مث نقل و نبات استفاده میشه !

ورزش هم خخ :))) واقعا فک کردی من مقید شدم ؟! خیر عزیزم هروز خودم رو به زور میکشونم روی مت که بیا ورزشتو بکن
مثلا قرارم با خودم 11ـه امروز به 1:30 کشید انقد فس فس کردم و کارای دیگه کردم که در رم اما میدونستم اگه قبل ناهار ورزش نکنم دیگه هم نمیکنم و اینکه بعدش همیشه حس خوبی دارم برنامه ام رو تیک میزنم و حس خوبی دارم و خوب به روحیه ام هم کمک کرده پس انجامش میدم! اینجوری

نه داروخونه رو نگفتم . 

ببین اینجا هر کسی باید توی نزدیک ترین درمانگاه به خودش اسم نویسی کنه و هر جی شد زنگ بزنه اونجا و بخواد دکتر اونجا ویزیتش کنه بعد اگه اازم بود اون دکتر ارجاعش بده به یه متخصص یا هرچی …
من وقتی زنگ زدم از اول اون مشاور خانمه باهام حرف زد و اصلا نمیدونم که میتونه یه مشاور دارو بده یا نه ولی ارجاعمم نداد جایی . نظرش این بود جمع کنم خودمو و ادای تنگا رو درنیارم :) 
یه بار اینجا موفق شدم از پزشک عمومی دارو بگیرم که انقدر خنگ بود تزم پرسید ایران چی میخوردی چند سال پیش و همونو بهم داد که من یه مدت خوردم اصلا بهتر نشدم مائده گفت اصلا این برای شرایط الانت نبوده . 
چی بگم :/ 

خوب همون . همون که به زور خودتو میکشونی . واقعا ورزش یه کون بلبلی سفت میخواد ریحانه . 
خلاصه که آفرین بهت ❤️

به به آفرین😊👌💪❤️

 

آقا چرا من یه عاااالمه کار عقب افتاده دارم خیالت راحت😅

حالا روز به روز باهاشون آشنات میکنم😁🤪

اینا برای شروع بودن😁

 

بهم ریختگی بیرون شَمایی از بهم ریختگی درونه

مطمئنم بیرون رو که سر و سامون بدیم از درون هم آروم میگیریم.

 

هروقت رفتم حموم و ظرفا رو شستم اعلام میکنم😁😎

 

آخرِ شبِ ما که نمیدونم میشه کیِ شما هم برنامه ی فردامو میفرستم برات😚

 

یه عالمه بوس و ماچ به سر و روت🙃😘

باشه پس ببینم چه میکنی :) 

❤️

مینا جون منم فکر میکنم افسردگی از یه جایی به بعدش فقط با دارو درمان میشه ! اینکه من بگم صبح پرده رو بزن کنار و علی رغم میل باطنی به خورشید سلام کن و اسموتی درست کن و ... شری بیش نیست وقتی از لحاظ جسمی و روانی تو قابلیتشو نداشته باشی بدتر افسرده ترت میکنه که پس من چرا نمیتونم خودمو خوب کنم !
تازه تو الان یه دلیل داری که پسرته براش از تو جا پامیشی و به یه سری چیزا میرسی این مرحله اگر شدیدتر شه همونم دیگه دلیل نمیشه ! من اینجوری نبودم اما دیدم و شنیدم .
دکترت رو عوض کن مینا و یه دکتر خوب پیدا کن ! هم کسی که از لحاظ درمانی خوب باشه هم بفهمتت والا اینایی که تو پست قبل تو به من گفتی خودش هزارتا تراما از توش درمیاد. 
نمیگم تلاش برای خوب شدن نکن من خودم افسردم و هروزم تو جنگم با خودم ! اما دنبال کمک باش همه اش رو نمیتونی به تنهایی انجام بدی ...
و میدونم اینو دوست نداری بشنوی چون حوصله اش رو شاید نداری اما ورزش کن مینا ! شده پیاده روی کن تحرک خیلی تو روحیه تأثیر داره یه جوری که خودت باورت نمیشه ازونور لاغرت هم میکنه و بهت اعتماد بنفس میده ! دارم راهکار خودمو میگم چون من اینارو بلدم 

و اینکه به خودت سخت نگیر! اصلا! اگر ازین کارای انگیزشی هم به سرت زد و مثلا لیست نوشتی و انجام ندادی کاراتو خودت رو سرزنش نکن چون بخش زیادیش تقصیر بدنای خرمونه که اونام افسرده ان همش منتالی نیست 

همین دیگه بوس به سرت :*:*:*

درست میگی ریحانه وگرنه من هرجور منصفانه نگاه کنم الان هم کلی کار میکنم ولی باز این حس لامصب خراب باهامه .حتی مراقبه که میکنم همون ده بیست دقیقه کل تمرکزمو براش میذارم تموم که میشه و برمیگردم به ذهن خودم باز احساس اقسردگی رو دارم .

دکترم کیه ؟ مایده رو اگه میگی مرتب به من میگه دارو احتیاج داری ولی خوب من نتونستم اینجا بگیرم .

ورزش ... امروز پیاده روی کردم فقط جهت امتحان . شماها چجوری واقعا مقید میشید به ورزش آخه ؟

عزیزمی . بوس به خودت .❤️

مینا منم یه چیز محوی یادمه... 

اصن کاش یادمون نیاد😂😂😂😂😂😂

برم از تو کامنتای وبلاگ قبلی پیداش کنم ذهن جفتمون روشن شه ؟؟
:))❤️

باشه قبوله💪

یه پیشنهاد دارم ، برای اینکه کارهای فعلیت هم تبدیل

به کارهای عقب افتاده نشه یه برنامه ریزی کن

بخشی از روز رو بزار برای عقب افتاده ها و بخشی رو برای کارهای روزمره.

اینطوری به هر دو میرسی.

 

مینا منم بعد از کامنت دادن به تو این کارا رو کردم.

دو سری لباس ریختم توی ماشین

در بالکن رو باز کردم ، لباسهایی که همیشه به تخت و در و دیوار اویزون میکردم تا خشک بشن رو بردم بالکن و روی طناب پهن کردم و طبق عادت همیشگی از پشت شیشه نگاهشون کردم و لبخند زدم.

از کارهای عقب افتاده ی دیگه م یه خورشت قیمه بود که مدتها دخترم میگفت درست کن و من هی در میرفتم! اونو واسه ناهار درست کردم😋

یه پتوی ژله ای و سه تا روبالشی داشتم برای شستن که همین الان توی ماشین هستن و درحال شسته شدن😊

اینا رو انجام دادم.

 

برای ادامه ی روز هم شستن ظرفها و حموم کردن رو میذارم وسط🙃

اینم خوبه ...

منم همه ی کارای الان رو انجام دادم. از کارای عقب افتاده یکیش یه ایمیل مهم به یه معلم بود که ننوشتم اما اونو انجام دادم.

این چه وضعشه تو دیگه کار عقب افتاده نداری که الان :/
یعنی امروز تموم شه خوشبخت میشی کلا :((

آقا من خیلی دارررررم ..عررررر❤️

عزیزدلم بابت اون 5 روزی که بااین مدیتیشن کردی ویه کاری واسه خودت بهت افتخار میکنم مینای پشمالو:)

نه از زندگی عقبی نه جلو

یادت نره همین لحظات دریاب

یادته نره هیچکی جز خودت بهت نمیگه عقب افتاده کارات!

والان وقت فلان کار نیست و...

اتفاقا تو این حالت بافتنی و شماره دوزی خیلی بهت کمک میکنه

حس خلق کردن

ادامه بده ما محکومیم به ادامه...

خودمم وقتی میرم تو پروفایلم نگاه میکنم خوشم میاد موجا .

درسته اگه درست نگاه کنیم همه چیز در جای درست خودشه . 

بوس بهت ❤️

سلام مینایی عزیز امیدوارم بهتر باشی نازنین و هر چه زودتر حالت خوب بشه و از این فشارها خلاص شی.

میدونی مینا منم این روزها روزای خیلی خیلی زیاد سختی رو میگذرونم

شبایی که هر شب از فکر و خیال و استرس خواب ندارم و روزاش از شدت استرس  و دل‌آشوبه  انگار یه لباسشویی با دور هزار تو دلم میچرخه.

دائم کارم دعاس و تو شرایطی هستم که هیچ کاری از دستم برنمیاد برای تغییر شرایط و بهتر کردن حال خودم و اطرافیانم. خدا نگذره از باعث و بانیش که با مدیریت غلط جامعه، زندگیه خیلیامونو به این سمت و سو کشیدن و مجبوریم برای یه زندگی نرمال که میتونیم کنار عزیزانمون داشته باشیم محروممون کردن و باید از هزار خوان رستم بگذریم تا بلکه یه شرایط بهتر واسه ادامه زندگی دست و پا کنیم و تازه هر روز یه سنگ جدید پیش پامون میندازن تا نتونیم بلند شیم. گاهی اوقات بلندم میشیم اما انقدر ضربه کاریه که دیگه جونی واسه ادامه دادن نمونده. 

یعنی هیچی نمیتونم بگم که حالتو بهتر کنه که هیچ با حرفام حالتو بدترم کردم. گاهی میگم یعنی میشه یه روزی که البته دیر نشده باشه و دیگه برامون فرقی نداشته باشه، ما هم برسیم به روزایی که تو آرامش کامل بشینیم و نگاه کنیم و بجای جنگ با زندگی، ازش لذت ببریم.

واقعا ما از دنیا یه زندگی بی‌دغدغه به ما بدهکاره.

 

درسته یگانه این یه درد مشترکه و کلا کمتر کسی حالش میزونه .


واقعا خاک تو سرشون برینه . 
برای شرایط الان ایران فقط یه خوان باید طی شه تا تموم شه . دیگه بی شرفا هیچ چاره ای نذاشتن 

امیدوارم بشه یگانه . به امید اون روز :) ❤️

یه چیز دیگه...

حاضرم شرط ببندم که B12 بدنت زیر صفره!

مینا لطفا و لطفا B12 تهیه کن و جتما روزی ۱ دونه بخور.

اونوقت بیا و درود بفرست به روح و روان من.

بسیییییاااااار موثره ، بسیییییااااار

 

دستور حلوا رو هم از سهیلا بگیر👌

عزیز من نقریبا هر روز مولنی ویتامین میخورم و الان رفتم تو ویتامیناش نگاه کردم ب دوازده هم داره .به عیر اون جدیدا دو بار آزمایش دادم اکه کمبود چیزی داشتم میدونستم .


به سهیلا دیگه دسترسی ندارم متاسفانه چون که اینستا رو پاک کردم :) ❤️

مینا بیا یه کاری کن ، از قانون ۵ ثانیه استفاده کن تا راه بیوفتی خصوصا برای کارهات ، از جمله کارهای عقب افتاده.

اگه بلدی ک هیچی ، اگه بلدش نیستی گوگلش کن و بیشتر باهاش آشنا شو.

من یه مدت که توی مخمصه های این شکلی افتاده بودم هرکاری که انجامش برام با مرگ همراه بود یهو میرفتم توی دلش و انحامش میدادم.

مثلا نشسته بودم و به خونه ی بهم ریخته نگاه میکردم و اون بهم ریختگی ها منو میخوردن اما بازم نمیتونستم کاری کنم و ادامه میدادم بدون اینکه بتونم کار کنم.

بعد یه جایی خوندم این مطلب رو که هرکاری که انجامش برات سخته اما فکرش رهات نمیکنه همونو توی همون لحظه انجامش بده و خودتو راحت کن.و واقعا هم جواب داد.

انجامش دادم اولش حس مرگ داشتم اما وقتی افتادم توش حس بدم ک رفت ، هیچ ، حس خوب ناشی از اون کار جاش رو گرفت.

برام شده بود یه بازی ، ببینم هول انجام چه کاری رو دارم؟ بعد برم توی دلش.

همچین وضع روحی قشنگ مشنگی هم نداشتما ،به اندازه ی شرایط خودم ، خراب بودم که مثلا از سر خوشی اینکارا رو میکردم.

الانم چند روزه مریضم و باز دچار همین حال شدم.

تا بتونم غذا درست کردن رو به تعویق میندازم چون جونم بالا میومد از انجامش ولی الان این پست تو باعث شد که یادم بیوفته میتونم این کار رو کنم.

یه عالمه لباس روی تخت ریخته ، کلی لباس نشسته دارم.

کارهای عیدم که نگو....

فقط افتادم روی تخت.

ظرف میخوام بشورم انگار میخوام بمیرم!

حتی حاضر نیستم در بالکن رو باز کنم تا هوای بهاری بیاد توی خونه! چرا؟ چون باید پرده رو بزنم کنار ، بعد درِ توری دار ببندم!!! خنده داره نه؟ همتم نمیشه برم توی بالکن تا هوای تازه بهم بخوره!!! ببین ، همه ی ما به نوعی این حال رو تجربه کردیم و میکنیم ، تتو تنها نیستی.

همین الان که داری به موهای دست و پات نگاه میکنی و حرص میخوری پاشو وکس کن.

مینا... من الان چند روزه میخوام برم حموم ولی نمیتونم!!!!

فکر کن!!!! الان اما میخوام پاشم برم توی دلش و شاخ غول رو بشکنم.

خب شاید بگی تو بارداری و فلان و بهمان، درسته

ولی توهم دستخوش یه سری فشارها و تغییراتی.

فشار همون فشاره اما علت فرق میکنه.

آره خواهر جان...

شاید شرایطمون یکی نباشه اما حالمون شبیهه.

من از امروز بلند میشم ، تو هم بلند شو ، باشه؟

بعد به هم بگیم چقدر پیشرفت کردیم ، اوکی؟

بیا با هم شروع کنیم و انگیزه بگیریم از هم دیگه اما بشرطی که اگر وسط راه ، اول راه یا حتی یه وقتایی از هم عقب موندیم اون عقب موندنه نشه عذاب ، نشه نا امیدی و درجا زدن و توقف ، بشه انگیزه ی قویتر😊🙃

منکه حاضرم ، امیدوارم تو هم قبول کنی.

مینا باید از یه جایی شروع کنی ، من کنارتم برای شروع🙂

 

سلام قلقلی جانم .

عزیزم آره بادم این قانون رو . من صبح کله ی سحر پا شدم این کامنت تو رو خوندم و خوب تا الان یه سری کار کردم . 
وای مساله اینه یه سری کار هست برای الان و امروز و یه سری کار برای قبلا بوده که نکردم و جمع شده و بزرگ شده . 
یهو نمیتونم خمشو انجام بدم بره . 
ولی کلا درست میگی خیلی این قانون به خودم کمک کرده قبلا . 
باشه قبول میکنم . ولی باید یه سری هدف عقب افتاده وسط بذاریم که بتونیم گزارش بدیم . 
من خوندن کتابی که شروع کردم ولش کردم و انجام پروژه ی کالج و رفتن پیش سرپرست معلمم برای پیگیری یه امتحان عقب افتاده رو میذارم وسط .

مرسی قشنگ . چه خوب :) ❤️

خدایا مینا زودتر خوب بشه،اصلا عید امسال بهش عیدی بده

مرسی زیبااااا . خدایا شکرت بخاطر این دلبری ها ❤️

خدایا مینا خوب، شه لطفا

 

میدونی یاد چی افتادم یهو؟ قبل اینکه بیای انگلیس برای انتخاب اسم  وب جدید و اینوریت ازمون نظر میپرسیدی و من یککککککک چیز مزخرفی گفتم😕

مرسی آخه :)


وای نادیا خدا نکشدت من یه تصویر محو دارم از این چیزی که گفتی اصلا یادم نمیاد اسم پیشنهادیت چی بود ؟؟ 
بگو بذارمش یه گوشه هی یادش بیفتیم دسته جمعی :)❤️

مینا جونم، هی میخوام بهت بگم یادم میره، اب و هوا و کمبور نور خورشید خیلی رو حال ادم اثر میزاره، بخصوص ما ایرانیا که کشورمون افتاب زیاد داشتیم، کمبود ویتامین دی شدیداً رو حال ادم اثر میزاره ,  ویتامین دی میخوری؟ مولتی ویتامینی که ویتامین دی داشته باشه به درد نمیخوره، من میخوردم ولی بازم ویتامین دیم تو آزمایش نشون داد که پایینه، دکتر گذاشت تو ریپیت، ولی هی یادم میرفت، از این ویتامین دی پنجاه هزار خریدم ماهی یه دونه میخورم، به پسرم هم میدم چون روی رشدشون اثر میزاره، دکتر بهم گفت اینجا بیشتر ماه های سال نور خورشیدش حتی اگه افتابی باشم، بازم ویتامین دی نداره!! 

لیلای زیبا باه من ویتامین دی روزانه میخورم . ولی نمیدونستم باید به کوروش هم بدم . به کوروش well kids میدم هر‌روز . به جز اون وینامین دی هم بدم یعنی ؟


آخ از خورشید بی بخارشون :) ❤️

خدایا حال این عزیز دل رو خوب کن لطفا

خدایا یه حال اساسی به این مهربون بده :) ❤️

میگما فکر کنم مشاورا رو خودکشی حساسن.بگی که گاهی فکر میکنم به خودکشی چطوره؟ چی پیش میاد بعدش؟

یا اینکه بگی یکماهه مدام حالت بده و هیچ روزی بینش نبوده که خوب باشی

بعدم تلفنی که جواب درست نمیدن.کاش بری اونجا .همین که بهش بگن اومده هم محابش میکنه که حالت خوب نیست.

مینا اگه با زیاد کردن رابطه ات با حمید حالت خوب بشه موقتیه.عین یه مسکن که میخوری دو ساعت گوش دردت میفته ولی عفونت سر جاشه.باید اصل کار رو درست کنی.

برات دعا میکنم.خدا کنه زودتر رو به راه بشی دوست خوبم🌸

 

 

درست فکر‌میکنی .

بهش فکر کردم اما نمیدونم . همیشه ترسیدم نکنه بیان بگن تو خطرناکی بچه رو میبریم با خودمون :) 

حضوری هم رفتم . کلا نوبت دهی درمانگاهها یا از طریق سایته یا تلفنی . اصلا حضوری آدم هم حسابت نمیکنن ::

نه من هیچوقت به حمید وسیله ای برای خوب کردن حالم نگاه نمیکنم . نه حمید نه هیچ رابطه ی دیگه ای . 
دروغ چرا به وارد رابطه ی واقعی شدن فکر میکنم اما نه برای خوب شدن احوالم . 

مرسی دلبر ❤️

سلام میناجانم

این موقع شب که پستت رو خوندم منم در همین حالم....

یه جور عجیبی غمگینم و با خودم میگم ینی همین؟زندگی همین بود که من کردم؟انقدر بی روح و بی هدف؟

منم خیلی چیزا از زندگی میخوام مینا اما روحم خسته ست و احساس میکنم توان و حوصله ی هیچ کاری رو ندارم.آدمی که روحش خسته ست حتی حموم رفتنم براش مثل کوه کندن سخت میشه....

امیدوارم سال نوی خوبی رو تجربه کنی و خاطره ی خوبی برات بمونه.

پیتزا هم نوش جون تو و کوروش عزیزم.

حلوا هم بلد نبودم وگرنه بهت میگفتم دستورشو.

شبت بخیر دوستم‌.

عزیزم آوا . 

جوابت به خودت چی بود ؟؟؟ ما که بیخودی سوال نمیپرسیم. جواب ها مهم هستن . 

امیدوارم این سال نو هم به سرعت برای تو بگذره و از این فشار و تنش هر ساله خارج شی .

عزیزمی .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
این کاشونه رو به بهانه ی زنده نگه داشتن ذوق نوشتن از زندگی درست کردم.
رسم مهمانی تو کاشونه ی من عشق ورزیدنه .
من به تو مهر و دوستی میدم و تو هم توی جهان پخشش کن :)
نویسنده ی این وبلاگ تمام تلاشش رو میکنه که با صداقت و بی پرده تجربه ی زندگیش رو قلم بزنه.
اگه مدل زندگی کردنش رو دوست نداشتی ، حتما میتونی دوستهای خوب هم اندیشه ی خودت رو تو کاشونه ی دیگه ای پیدا کنی و حالشو ببری.
عشق و دوستی من به تک تکتون :)

روی لینک من کی هستم؟ کلیک کن تا بیشتر منو بشناسی .
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان