پست چهارم

مرسی از اونهمه ذوق توی پست قبلی ، یعنی شماها باعث خوشحالی چند برابر من میشید وقتی خوشحالم و تسکینمید وقتی غمگینم .

خدا میدونه من چقدر خوشحالم که اینجا رو دارم برای نوشتن و آدمهایی هستن که میان و میخونن و اهمیت میدن .

دوستتون دارم شدیدا .

 

دیگه آدرس وبلاگ رو به همه ی کسایی که برام آی دی اینستا یا آدرس ایمیل گذاشته بودن فرستادم و دیگه با خیال راحت مینویسم .

 

بچه ها من رسما چهاردهم نومبر اثاث کشی کردم به خونه ی صلح .

خوب من چندین بار تو زندگیم اثاث کشی کرده بودم و اگه خاطرتون باشه عاشق تمام پروسه ی اثاث کشی بودم .

اما این بار برام خیلی متفاوت بود .

حتی تو ایران هم یه بار تنهایی اثاث کشی کرده بودم اما نه دیگه در این حد تنها .

خیلی تجربه ی عجیب گره خورده با استرسی بود .

من با یه چمدون و یه سنتور از خونه مشترک بیرون اومده بودم و باورم نمیشد اونقدر وسیله برای جابجایی داشته باشم .

ولی داشتم و انقدر کارتون بلند کردم که تمام بازوهام کبود شده بود و چقدر اون کبودی ها برام عزیز بودن البته .

تقریبا همه ی وسایل ضروری به جز فرش رو دارم .البته تو همون روزهای اول جا به جایی چندین بار خرید هم رفتم . بانکه های ذخیره مواد غذایی و جا ادویه ای و کاسه های گلدار دلبر و لیوان وهر چی که نداشتم خریدم .بالش و جا برای لوازم آرایشم روی میز و حوله حمام و وسایل مخصوص حمام و آینه قدی خریدم .

یه پاکت ذخیره پول داشتم که اسمش رو گذاشته بودم خونه ی رویایی و خوب اندازه ای که این خریدها رو بکنم توش داشتم و الان هم یه مقدارش مونده که باید باز هم روش بذارم برای خرید فرش  . هم برای هال هم برای اتاق ها .

خوب من هر چی وسیله داشتم مناسب همون خونه ی قبلی و برای زمان موقت بودن. الان دیگه هر چی میخرم باید خوب باشه .

 

هشت جا برای کار اپلای کرده بودم که تو همه اش رد شدم .

امتحان ریاضی و زبانم تموم شد و منتظرم تو ژانویه جواباشون بیاد .

باید برم با یه مشاور تو یکی از دانشگاههای اینجا هم حرف بزنم . باید ببینم این تحصیلات کالجی کافیه تا بتونم پیش دانشگاهی رشته ی مورد نظرم رو سال بعد بگذرونم یا باید مدرک یه لول بالا تر بگیرم  ؟

رشته ی مورد نظرم رو هنوز نگفتم نه ؟؟؟ بعدا میگم حالا .

الان برات بگم که سی و دو ساله شدم ، همین چند روز پیش ...

تولد سی و یک سالگیم توی یه هتل سرد و وحشتناک بودم در حالی که کل روز و شبش رو در حال زاری کردن بودم و مثل سگ از راهی که یه روز بود پامو توش گذاشته بودم ترسیده بودم ...  امسال از دو ماه پیش یه میز بزرگ تو یه رستوران ایرانی خوب رزرو کردیم که شب تولدم موزیک زنده داشتن و بزن بکوب بود . و کیک سفارش داده بودیم و دوستام دعوت بودن . یه پیراهن کوتاه خوشگل سورمه ای خریده بودم که از پشت باز بود و میخواستم با یه کفش پاشنه بلند بپوشمش و موهامو فر کنم و از شبم لذت ببرم .

 

اما خوب کی تو این حال و هوا حوصله ی این برنامه ها رو داره ؟؟؟

چند روز قبل تولد همه چیزو کنسل کردم .

البته تمام اینها که گفتم برنامه های حمید بودن . اون رزرو کرده بود و به درخواست من خودشم کنسل کرد .

با اینحال گفت بذار حداقل دوستامون بیان تو خونه بشینیم دور هم .زندگی رو نمیتونی تعطیل کنی .

گفتم باشه ولی اگه قرار باشه کسی مست کنه و بزن برقصی باشه خیلی ناراحت میشم .

کلا شش نفر رو گفتیم اومدن . روی زمین مثل مسجد دور هم نشستیم و چاق سلامتی و اخبار ایران ....

بهم هدیه دادن و کیک دادیم و ...

آرزوی شمع فوت کردنم آزادی زندانی های سیاسی بود ...

آخرش یکی از پسرا قر داد و حمید سریع جمعش کرد . و یکی از خانم ها هم گفت بیاید الان بریم رستوران ایرانیه . گفتم برید شما من نمیام .

با اینکه به هر حال جو و حالم عوض شده بود و توی حال و هوای تولد بودم .برای رفتن هم حمید یه شیشه شامپاین خریده بود که گفت ببریم دم کانال بترکونیمش . رفتیم و ازم فیلم گرفتن و ترکوندمش . از اونا که چوب پنبه اش محکم میپره و نوشیدنی گازدار داخلش میپاشه بیرون ...

دیگه عکس فلان هم گرفتیم و شامپاینم گذاشتیم برای آدمای بی خانمان که اون وقت شب اون ورا پرسه میزدن و نخود نخود شدیم ...

اینم از سی و دوساله شدنم ...

خیلی حس خوبی دارم بابت سن و سالم . نه بابت این عدده ,بابت همه ی تغییراتی که این مدت به لحاظ شخصیت و روحم کردم .

خیلی راضی ام . خیلی .

امروز یه مهمان عزیز داشتم که بعدا ازش خواهم نوشت به تفصیل ...  یه خانم اهل لیتوانی که بسیار دوستش دارم . وسط کریه های من رسید سر صبح . در واقع کوروش رو که مدرسه گذاشتم و برگشتم تا اینستا رو باز کردم خبر اعدام برادرمون محسن رو خوندم و بی تاب شدم .خیلی خوب بود که رسید و حرف زد برام .

موقع رفتن منو تو آغوش گرفت و گفت خدایا مینا رو به جای مادر ایرانیش بغل میکنم ، فکر کن من مادر ایرانی تو ام و عاشقتم و ازت مواظبت میکنم و نمیذارم تو تنهایی غصه بخوری ... اشک منو دوباره درآورد ولی قلبم رو پر از صفا کرد ...

 

لطفا اگه تا به الان دوست من بودی ولی از طرفداران حکومت و رهبر فاسد حکومتی دیگه در لباس دوست من با من هم کلام نشو .

 

میبوسمتون بچه ها و دیگه باید کم کم برم دنبال کوروش .

نذارید چراغ امید توی قلبتون خاموش شه .قربان تک تکتون .

 

۳ موافق ۰ مخالف

تولّدت مبارک مینا جانم 😘

 

داشتم کامنتا رو هم می خوندم که رسیدم به کامنتی که توو جوابش در مورد اجاره ی خونه ت توضیح دادی....

واسه چند لحظه خیره شدم به افق 🥺

بعد به قول تو اونا چقدر ناشکرن که بابت اقتصادشون معترضن

و جالبه که رسانه ی ما هم هی اقتصاد بد اروپا رو پتک می کنه و منت سرمون می ذاره که واووو ببین اونا چقدر بدبختی دارن!!

آره ما هم نه اینکه کاه و یونجه می خوریم؟ هیچی نمی فهمیم!

 

والا که دلم رفت واسه این حجم از حمایت شون، تازه اونم نسبت به مهاجرا

دست شون درد نکنه

مرسی هدیه ی زیبا .

هعععی چی بگم ؟  آخه بعضی ها واقعا نمیفهمن . من اوایل که اومده بودم یادمه تو یه پست اینستا نوشتم مردم ما جی کم دارن مگه ؟ و اصلا وقتی میبینم اینا چجوری زندگی میکنن بجای اینکه حالم از اینکه اینا رو دارم خوب باشه بد میشه . بعد از آزادی ها و خوشی هاشون نوشتم . یه عده از همین کاه و یونجه خور ها اومدن نوشتن آره فقط مساله تون اینه ایران مشروب نمیخورن و بی حجاب نیستن .
❤️

سلام مینا جون

ممنون که ادرس جدید رو‌بهم دادی

خیلیییی خوشحال شدم بابت خونه جدیدت

امیدوارم به زودی زودی اون تغییرات جزیی مد نظرت رو بدی و خبر شاغل شدنت

 

هر چند روزای بدی هست برای همه مون

ولی بازم شکر که دلمون گرمه به هم 

عزیزم مرسی که اومدی .

قربانت .
آره از این بابت شکر .❤️

مرسی مامان کوروش عزیز از ادرس و اینکه خوش قولی دختر زیباروی من تو اینستا خودت و گل پسر زیبات رو دیدم الهی بهترینها برات اتفاق بیفته از اینکه اینقدر توانمند شدی خوشحالم برات

ممنونم از محبت و مهرت عزیزم .❤️

تولدتون و خونه جدید مبارک.امیدوارم آرزوتون برآورده بشه

ممنونم مهربان . ❤️

تولدت مبارک مینا جان

امیدوارم خونه جدید کنار پسر گلت برات بهترین روزها باشه

پر از آرامش و سلامتی برای جفتتون

خوندن پست جدیدت علیرغم روزهای تلخی که توی مملکت مون هست ولی کلی خوشحالم کرد

عزیزم ممنونم ازت .
روزهای شیرین هم میان به امید خدا . امید هممون به همینه ❤️

مینای عزیزم تولدت و خونه‌ی نو مبارک باشه. خوش باشی کنار کوروش عزیزم. 

ممنونم عزیزم ❤️

تولدت هزاران بار مبارک دتر طلا... خشگل کیجا.. ♥♥♥♥♥♥♥

جیگرتوووو . مرسی مامان نیما ❤️

تولدت مبااارک رفیق جانم😘😘

بنظر من اومدنت ب خونه جدید هدیه خدا بهت بود چون می دونستیم چقدر با اون هم خونه روزای سخت و وحشتناکی و میگذروندی...

الهی ک هر چ زودتر روی لبای هممون پر از خنده باشه...خنده هایی از سر شوق و آزادی

ممنونم زیبا . 


چه هدیه ای هم داد .خدایا باز شکرت 🥺

الهی آمین ❤️

چه اسم جذابی خونه ی صلح😍

مینا ی قشنگم تولدت مباااااارک الهی هرچی خوشبختی وآرامشه سرازیر بشه سمتت

میدونی که چقده دوست میدارم

مهسای مهربون و همراه ممنونم ❤️

آجرهایی که دونه به دونه با سختی و رنج روی‌هم می‌چینی یه روز طرح معماری بی‌نظیری میشه🌹🌱

تکبیر :) ❤️

سلام روزگار بکام انشالله

بلا ازت دور😘

ممنونم :) ❤️

اِوا سلام مامانِ کوروش =)) 

 

عه وا سلام به روی ماهت :)❤️

من البته بیشتر منظورم این بود که زن سینگلی که مستقل هست وقتی یه کاری میکنه مثلا با درآمد شخصیش خونه میخره خوب داره کار سختی میکنه به نسبت دو نفر که باهم درآمدشون رو میذارن. خوب واسه همین بنظرم ارزش جیغ و هورا کشیدن داره بخصوص اینکه تو جامعه ما زن همیشه تحت سلطه بوده و زن ایرانی ای که موفقه بیشتر دویده و تلاش کرده. واسه همین زنای قوی رو دوس دارم و تشویق میکنم

وإلا موافقم ازدواج و تشکیل خانواده اتوماتیک قدرت تصمیم گیری و انتخابای شخصیمون رو ازمون نمیگیره یا مستقیما مانع موفقیت نمیشه 👍😁

آره الان متوجه شدم . وای که چه حالی ام داره ...

جیگرتو ❤️

مینای عزیزم تولدت خیلی مبارکت باشه،خونه ی صلحتم خیلی مبارکت باشه.

میدونی چی این پستو بیشتر از همه دوست داشتم(البته که کمتر از عشق افا حمید به تو),اونجا که گفتی سنمو دوست دارم چون خیلی رشد کردم و اینا،،، چقد خوبه چقد خوبه این رضایت

چقد خوبه واس خونت وسیله بخری و نگاه کنی و دلت راضی باشه

زهره ی عزیز بی اندازه ممنونم :)

 تو خیلی دیوونه ای باشه ؟؟؟ بابت اون پرانتز خخخ

اوهومم خیلی خوبه .
بوس بهت ❤️

تولدت موبارک باشه مامان مینا 🌸🌸🌸 

آخ که دلم میخواست موقع اسباب کشی کنارت بودم و می بستمت به قهوه و کیک 

مینا کبودی های بازوت رو یادمه  ولی خب این مستقل شدن می ارزه

به همه ی اون سختی ها   

مینا من این بیت رو همیشه از تو به یاد دارم صبح میشه این شب باز میشه این در  

راستی جریان بیمارستان چی بود؟ الان خوبی؟

مرسی مهتا جانمممم...
وای زیبا مرسی .

قطعا می ارزه .
گاهی به خون جگر میشه اما خوب میشه . و حتما اون خون جگرها هم لازمه برای روحمون .

اووووم والا من یه سری مشکلات سلامتی برام پیش اومده که نه حل نشد . برای ژانویه دوباره باید برم بیمارستان . امیدوارم تموم شه بره . خیلی این مدت عذاب کشیدم. بوس بهت ❤️

چقدر تیکه آخر پستت رو دوست داشتم!
اگر دوست منی و طرفدار این لجن ها از وبلاگ من برو بیرون یا اصلا با من حرف نزن ! منم دوست دارم همچین چیـزی باشم اما روم نمیشه تو صورت آدما این حرف رو بزنم .
میدونی شاید به این دلیل که حس میکنم این آدم ها میتونند خوب باشند میتونن هموطن باشن اما به طرز شدیدی تحت پروپاگاندا brainwashed شدن و اصن دست خودشون نیست که انقد خرن ، البته این رو هم توجیه نمیکنه که همدست جنایتکار خودش جنایتکاره ! 

راجع به جا به جایی تنهات ، مطمئن باش که این پروسه ها فقط بزرگت میکنه ، همونطور که تا الان کرده ! همین که نوشته ـآت رو میخونم با آگاهی اینکه فقط دوسال از من بزرگتری حس میکنم نگاهت چقدر پخته تره :) آفرین به تو . نمیدونم میدونی یا نه من عاشققققق زن های مستقل و موفقم . اصلا زن سینگل و موفق میبینم قند تو دلم آب میشه. قصد دارم یه بار برم تتو (صدساله البته) یکی از تتوهام هم Girl PWR باشه :)))

تولدت هم مبارک عزیزم ! امیدوارم سال خوبـی برات باشه . درس بخونی رشد کنی کار پیدا کنی و پول رو سرت سرازیر شه ! 
جـآی تو بودم البته جشن هم میگرفتم ، میدونی چون که دیدگاهم اینه من اینجام وقتی ساختارشکنی میکنم تأثیری داره توهم تأثیرت اونجا میتونه شرکت در راهپیمایی باشه اما این که زندگـی روتینت رو بهم بزنی فقط حالت رو افسرده میکنه در هرحال امیدوارم که مبارک و شاد بوده باشه و لذتش رو برده باشی

بیشتر بنویس حالا که کالج هم نمیری :*

منم تو روی خودشون نمیزنم .ببین من اینجا و توی اینستاگرامم نوشتم . و چندین دوست و فامیل این مدلی هم داشتم متاسفانه.
من حرف رو گذاشتم وسط و اونها خودشون میفهمن دیگه ارتباطی نمیخوام . دیگه خودشون پیام نمیدن و از من هم گله ای نمیکنن که چرا دیگه ندادم .

میدونم راسینال و هیچ گلایه و ناراحتی بابتش ندارم . دقیقا به قول تو اعتقاد دارم که همینا بزرگم میکنه. حتی شگر گزارم که اینها رو تجربه کردم و میکنم .
راسینال من حقیقتا مستقل و قوی بودن رو به مجرد بودن و نبودن مرتبط نمیبینم . الان که خودم از اون موقعیت خارج شدم دلم میخواد اینو به زنهایی که میشناسم فریاد بزنم که چرا تا میرید تو رابطه تاخوداگاه و عین اجرای برنامه ی کامپیوتری خودتون رو از حق تصمیم گیری های مهم برای زندگی خودتون محروم میدونید ؟
خیلی فرق بین توافق کردن سر مساله ای در جهت منفعت هر دو طرف و کلا وا دادن و تبدیل به درجه ی دوم اهمیت شدن تو یک زندگی هست . نمیدونم این به فرهنگ ما ایرانیا و دینمون ربط داره یا چی :( ولی ناراحتم میکنه .
واااااییی تتوووو ... چقدر من عاشق تتو هستم . راسینال من نمیدونم آلمان چجوریه ولی اصلا با اینکه خیلی خیلی درصد بالایی از مردم اینجا تتو دارن اونم یه عالمه ، به شدت فرق یه تتو آرتیست ایرانی با چیزی که اینا انجام میدن رو میشه فهمید . خیلی به ندرت یکیو میبینم واقعا عاشق تتوش بشم بگم واااوو چه کرده تتو آرتیستش.
الان یه تتو ارتیست ایرانی پیدا کردم توی اینستا که خیلی خوب بود کاراش ولی منتظرم اول دوستم بره ببینم خوب میزنه یا نه . بعد برم خودمو شکل تتلو کنم :))
ممنونم . تبریک صاف و ساده ات کلی به دلم نشست .
اوه قصه ی راهپیمایی ها رو یادم باشه بگم بعدا .
خوب جشن گرفتن /نگرفتن یه چیز درونیه راسینال و به خاطر ساختارشکنی نیست .
ایشالا سال بعد بترکونیم .
بوس بهت❤️

سلام میناجون

تولدت مباااارک

کوروش جان خوبه؟

خونه ی نو هم مبارکککک

چقدر خوبه از دست اون همخونه سیاهپوست راحت میشی

خداروشکر

شاد باشی همیشه

سلام زیبا.
ممنونم عزیز
کوروش خوبه شکر

آره راحت شدم خدایی .حالا کوروش گیر داده یه روز زنگ بزن بهشون با هم بریم بیرون :)
بوس بهت❤️

چه اسم دلبری؛ خونه صلح 🌱

واقعا هم هست . رها خیلی خدا رو شکر میکنم هر لحظه ❤️
تو چرا نمینویسی دیگه رهای زیبا؟

سلام مینا جانم

مرسی بابت اینکه آدرس وبلاگ جدیدت رو بمن دادی..

واقعا خوشحال شدم برات بابت اینهمه تغییرات مثبت..

از ته قلبم بابت خونه تبریک میگم بهت.ایشالا هزار برابر بیشتر از این برای کوروش و مامان گشنگش خیر و خوشی بیاد..

سلام عزیزم مرسی که اومدی .

عزیزم قدردان مهرتم ❤️

ای جانم به کوروش جیگرم

دمش‌گرم کارش درسته پسرک ببوسش

یادم بود اوایل غذای مدرسه رو دوس نداشت پس الان میخوره چقد خوب

 

عزیز دلم بهار جانم نه الان هم نمیخوره غذای مدرسه رو . خودم براش غذا میذارم ولی همونم به زور میخوره .دیگه یه روز که میخوره مدرسه میخواد تشویقش کنه خخخ ❤️

مینا جوون تولدت مبارک گلم

وای که من مردم برای خریدهات 

مطمئنم به زودی خرید های بزرگتر و مهم تر انجام میدی

قشنگ من اینو حس میکنم 

اتفاق های خوب در راهه و بهت قول میدم زندگی روی خوش بهت نشون میده

کوروش را ببوس از طرف من

این سن برات پر باشه از خاطره های خوب، لحظه های شیرین

کنار کوروش

بهی عزیزززم

ممنونم چقدر ذوق دادی بهم . آمین
زندگی الان هم داره روی خوشش رو بهم نشون میده ممنونم از خدای خوبم .

قربانت عزیزم بوس بهت❤️

تولدت و خونه نو مبارک...😍😍😍😍😍😍😍😍😍

اخ مینا من نمی‌فهمم چطور ممکنه کسی طرفدار اینا باشه. کسی که مادره چطور غم مادری که به ناحق پاره تنشو کشتن خونش نمیجوشه؟! کسی که پستای تو رو خونده و میدونه چقدر تو ایران زن تحت ظلمه چه قانونی چه عرفی، چطور طرفداری میکنه؟! من این ادما رو نمیفهمم... نمیفهمم چطور میتونی تصمیم بگیری اگاهانه احمق و کور باشی... ببخشید که پای پست قشنگت کامنت منفی میذارم... چون نگاه میکنم به اینکه چقدررررر مهاجرت مسیر سختیه و تهشم باز باید غصه بخوری.... خدا کنه سال دیگه تولدت سفر کنی به ایران، همگی حمع بشیم و دم میدون ازادی شامپاین باز کنیم و با لباسای قشنگمون برقصیم....

(حالا یکی نیاد بگه شما دنبال همین عرق و لخت شدنین!)

مرسی متین عزیز :)


یه آدم که ارزنی خرد و انسانیت داره و متعصب و کور نیست هیچوقت نمیتونه . 
الان داشتم با یکی حرف میزدم متین . 
بهش گفتم درد اینه من قبل اینکه این انقلاب شروع شه و مردم رو به خاک و خون بکشن هم اصلا از آزادی به معنی واقعی لذت نبردم . چرا ؟ چون هر جا رفتم هر تجربه ی جدیدی هر مناسبتی ، با خودم خون دل خوردم که چرا مردم من ندارن . چرا ما تو ایران اینو نداریم ؟ 
و واقعا درود بهت درست گفتی که اونا انتخاب میکنن احمق باشن . چون روح کوچکشون شجاعتشو نداره باور کنه تو چه جایی و تحت حاکمیت کیا دارن زندگی میکنن . میخوان فکر کنن نردم دارن اغتشاش میکنن و حاکمیت قاتل و فاسد تیست و اگه مردم بهتر اعتراض کرده بودن اینجوری نمیشد . چشماشونو میبندن رو اینکه سرانجام همه جور اعتراضی زندان و شکنجه و مرگه . مثلا مدنی تر از اعتراض ویدا موحد که دستمال بست رو چوب رفت بالای سکو در اعتراض به حجاب اجباری آیا مسالمت آمیز ترین نبود ؟ اعتراض ستار بهشتی جوابش واقعا مرگ بود ؟  جواب حسین رونقی این شکنجه ها بود ؟؟ دیگه از نوشتن اعتراض و انتقاد سازنده تری هست ؟؟ تو راست میگی خودشونو میخوان بزنن کوری . خاک تو سر کورشون واقعا 
میگن متین چون مغزشون معنی آزادی رو نمیفهمه . 
چند روز پیش با یکی از صمیمی ترین دوستام بحث میکردم . میگفت خوب اگه نمیخوان لخت شن چرا روسری هاشونو درمیارن چرا برای اقتصاد فلان نمیجنگن فقط ؟ گفتم خوب چون معنی آزادی آزاد بودن در همه جهاته و حجاب به ما تحمیل شده . خوب بابا یکی میخواد با تاپ بره بیرون تو هم چاپرتو سر کن کی میگه تو هم درآر ؟ یکی نیخواد تو رستوران کنار استیکش شراب سفید بخوره تو نخور تو از مشروب دور باش . پس تو این اروپای خراب شده مردم چجوری کنار هم زندگی میکنن ؟؟؟ 
وای مغزززم❤️

تولدت مبارک مهربون ترین مینای دنیا:*****

از راه دور صورت ماهتو میبوسم وبرات بهترین ها رو آرزو میکنم 

امیدوارم در کنار کوروش در صلح و آرامش و رفاه زندگی کنی

و برای آرزوی خودت هم الهی امین عزیزکم.

موجای خوب ممنونم ازت . به امید اینکه تو ییلاق با هم قدم بزنیم یه روز دوباره :) 

❤️

سلام مینا جان خوبی عزیزم؟

اول اینکه بابت خونه جدید بهت تبری میگم خیلی خیلی مبارک په ایشالا روزای خوبی رو تو اون خونه با کوروش عزیزیت بگذونی

تولدت هم مبارک زیبا

امید که امسال برات بهترین سال باشه.

مینا جان الان خونه ای که گرفتی هزینه اش چطوریه ؟کلا برای خودتونه؟پولی بابتش ندادین؟البته جسارت نباشه میپرسم اخه شنیدم دولت انگلیس واقعا حمایت میکنه. درد و بلاشون رو سر سران مملکت ما

 

سلام پریسا جان  شکر.

ممنونم عزیز آمین

قربون شکلت مرسی مهربون

اولا که واقعا درد و بلاشون بخوره تو سر حاکمان ما .هرچند که دیگه حاکمان ما نیستن و به زودی گم میشن ونزوئلا بعد بالاخره یه روز مردان یا زنانی از سرزمین پارس میرن همونجا شکارشون میکنن خخخ 
بعد جونم برات بگه کهههه ببین اینجا به این صورته که حقوق سالیانه آدمها ملاک قرار میگیره که دولت چقدر کمکشون کنه . من کفش رو نمیدونم متاسفانه ولی فکر میکنم دوازده هزار تا باشه (واقعا دقیق نمیدونم ) ولی به فرض که این باشه،بعد وقتی حقوق یکی در سال دوازده هزار یا کمتره دولت براش کرایه خونه ای که براش مناسب باشه رو میده (.منظور از خونه ی مناسب اینه که مثلا به یه آدم مجرد خونه ی یه خوابه میدن . یا متاهل بدون بچه یه خوابه . به من چون بچه دارم دو خوابه دادن .) که منم در همین دسته هستم و کرایه ای نمیدم . بعد همینجور که حقوق سالانه بالاتر بره درصدی از کمک دولتی کم میشه .تا اینکه به یه سقفی میرسه (که باز من مبلغش رو نمیدونم) و اونوقت کاملا قطع میشه. 
حالا بعضی ها میرن خونه ی شخصی اجاره میکنن که اون بحثش حداست ، و بعضی ها هم از خود شهرداری اینجا خونه اجازه میکنن که کرایه اش خیلی کمتر از خونه های شخصیه و البته بیشترشون از نظر مثلا سن ساخت و قشنگی و فلان هم کیفیتش پایین تره .ولی مساله اینه من وقتی خونه شهرداری داشته باشم حتی حقوقم هفتاد هزار در سال هم بشه که حقوق سالانه یه پزشکه مثلا ، باز همون کرایه ناچیز رو میپردازم . مثلا ماهی چهارصد پوند .و داخل خونه تا جایی که شهرداری اجازه بده میتونم تغییراتی اعمال کنم در جهت قشنگ کردنش . تا وقتی هم این خونه ها به اسمت درنیومدن باز بی خانمان نمیمونی و بهت جایی برای زندگی میدن که میگن خونه های موقت . بعد قسمت قشنگش اینه خونه های شهرداری قابل خریدن هستن بعد پنج شال که باز خیلی خیلی قیمت خریدشون خوبه . این از باب حمایت دولت 
خونه ی من اما خونه ی شهرداری نیست . 
خونه ی من مال یه سازمان خصوصیه که به نوعی با شهرداری همکاری هایی داره . 
این خونه میتونه خونه ی دائم من باشه به شرط اینکه تا مدتی که نهایتا دوساله ، کارشناسی که مرتب میاد چک میکنه ، تشخیص بده این خانم کیریت بی خطره و میتونه خونه رو داشته باشه . یعنی مثلا دائم الخمر و معتاد به مواد نیست ، خونه رو خراب نمیکنه، همسایه ها ازش شاکی نیستن  و چیزای از این قبیل . من اینجا حمایت دولت از بایت اجاره خونه رو دارم و شهرداری به جای من میپردازه تا زمانی که خودم صاحب درآمد بشم خلاصه  به همون صورت که بالا توضیح دادم . 
بعد این حمایت از نظر کرایه خونه بود . جز اون باز بنا به سقف حقوق به آدم هایی که زیر سقف خاصی باشن حقوق ماهانه میدن . امسال که گفتن پول قبض ها قراره بیشتر شه حدود ششصد پوند کمکی به هر خانواده دادن .
به غیر اون به بچه های زیر هجده سال هفته ای حدود بیست پوند از حساب سلطنتی براشون واریز میشه . 
و تو مدرسه غذای مجانی به بچه ها میدن . 
من حتی درس خوندنم هم الان پولش رو دولت میده برای کالج ، و وقت دانشگاه رفتن هم شهریه سالانه از پایه ی سالی نه هزار پونده که باز من میتونم چند تا وام بگیرم که یه بخشیش بلاعوضه . 
با تمام اینها مردم اینجا راضی نیستن از اقتصاد انگلیس و البته تو‌رتبه بندی جهانی هم جزو کشورای متوسطه و رتبه ی هفدهم داره . ولی من وقتی میشنوم میگم چقدر ناشکرید شما رو باید چند سال تبعید کنن ایران تا قدر بدونید . 
هعیییی خلاصه ❤️

سلام مینایی امیدوارم حالت خوب باشه

تولدت مبارک باشه عزیزم الهی پرتکرار باشه الهی آرزوهات براورده بشن که آرزوی همه مون هست

چقد دوس دارم فیلم شامپاین باز کردنت رو ببینم یه روز بذار برامون 

دیر به دیر پست میذاری و انتظار دارم خیلی بیشتر بگیا

کوروش درچه حاله

درمورد اون خانوم اهل لیتوانی خیلی کنجکاو شدما 

 

 

سلام زیبا 

ممنونم عزیز 
یه روز چشم . میخواستم چند تا عکس بذارم این پست پاک یادم رفت :/
قبول دارم دیر به دیر مینویسم . واقعا دارم سعی میکنم یه تکونی به اوضاع وبلاگ داریم بدم و بیشتر و بهتر بنویسم .
کوروش خوبه شکر . امروز تو‌مدرسه برای خوب غذا خوردن و خوب نوشتن و خوب گوش کردم یه برچسب ستاره زدن رو لباسش و الان نشسته باد به غبغب انداخته برای اون :)

اون عزیز دلم رو میگم در موردش حتما . 
بوس بهت❤️

مبارکه مینا 🥳🥳🥳

ایشالله پیر بشی و غم نبینی

چقدر برات خوشحالم که میتونی به زندگی که دوست داشتی نزدیک تر بشی 

مرسی مهربون ...
چجوری میشه پیر شد و غم ندید دختر ... اونوقت دیگه شادی هم نمیبینیم .. فقط خدا کنه غمی تو زندگیمون بیاد که ارزش غصه خوردن رو داشته باشه .
بوس بهت ❤️

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
این کاشونه رو به بهانه ی زنده نگه داشتن ذوق نوشتن از زندگی درست کردم.
رسم مهمانی تو کاشونه ی من عشق ورزیدنه .
من به تو مهر و دوستی میدم و تو هم توی جهان پخشش کن :)
نویسنده ی این وبلاگ تمام تلاشش رو میکنه که با صداقت و بی پرده تجربه ی زندگیش رو قلم بزنه.
اگه مدل زندگی کردنش رو دوست نداشتی ، حتما میتونی دوستهای خوب هم اندیشه ی خودت رو تو کاشونه ی دیگه ای پیدا کنی و حالشو ببری.
عشق و دوستی من به تک تکتون :)

روی لینک من کی هستم؟ کلیک کن تا بیشتر منو بشناسی .
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان